
دلـــت کـه گـرفــت ،
ديگر مـنـتِ زميـــن را نــکـش !
راهِ آسمـان بـاز است ...
پر بکش !
او هميشه آغوشش باز است ،
نگفته تو را مي خواند ...
کاش جانـــم بود قابل تا فدایت می شــــــــدم
کاش دستم می گرفتی خاک پایت می شدم
کاش می شـد رشته رشته، عضو عضو پیکرم
روز عاشــــورا طناب خیمه هــایت می شـــدم
ظهری ک سنگها
شوق تو به پرواز درآمدند
شمشیرها و نیزه ها سر بهسجده گذاشتند
و تو خود را خیرات میکردی....
در شعر،تا بو واژه ی
گودال
می رسم...
احساس میکنم
دهانم
تیر میکشد...
خدایا دلم به وسعت مهربانیت گرفته...
ای بیدارهمیشگی،
ای احد،
دستم بگیر که زمین با همه وسعتش برایم تنگ است...


✿ خداوندا ✿
اگر در کار تو چون و چرا کردم خطا کردم
وگر در ناامیدی تکیه جز بر کبریا کردم خطا کردم
حلالم کن ، خطا کردم
اگر اسمی به جز اسم تو آمد بر زبانم ، من پشیمانم
وگر در نیک روزی غفلت از شکر و دعا کردم خطا کردم
اگر لغزیده گاهی ذره ای پایم ببخشایم
وگر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم خطا کردم
نفهمیدم که عشق اول و آخر تویی عشق آفرینا من خطا کردم …

خدایا برای داشتنش
با قسمت میجنگم
پس خط و نشان جهنمت را به رخم نکش
که جهنم تر از "نبودنش" را سراغ ندارم...

معبـــود من!!!
زمزمه ی نام تــــو
امواج خروشان اضطراب را
از ساحل طوفان زده ی قلبـــم محو میکند!
مـن ...
دعــــا میکــــنم ...
تـــــو را داشــتـه بــــاشـم ...
تـــــو ...
دعــــا مــی کنـــی ...
دیگـــــر نبــــاشـــم !
بیـــــــــچــاره خـــدا !
خدا را چه ديـــدی ؟!
شايد دوام آوردمـــــــ ...
هر تمام شدنیـــــ كه مرگــــــ نيست
گاهیـــــ می توان كنارِ يكـــــ پنجره ...
سيگار به دست و منتظر « پوسيــــــــــد »...
خُــــــــــــــدایا!
بَحث نکنـــــ
مَنــــــ از تو تنهاترمـــــــ ها....
خدایـــــــــــــــــــــا....
از گناهانــــــــــــــــــــــم بگذر....
همانطــــــــــــــــــور کــــــــــــــــــ از
آرزوهــــــــــــــــــــایـمـــــــــــــ گذشـتــیــــــــــــــــــ....

خیلـــی بد
ببین چقدر چروک شدم ...
وقتی بغض میکنم,
خدا از آسمان به زمین بیاد,
اشک هامو پاک کنه,
دستم را بگیره و
بگه:
اینجا آدما اذیتت میکنن؟!!!
بــیـــا بــــــریــــــــم
امروز هم گذشت و نیامدی
ناشکر نیستم فردا هم روز خداست
عید فطــــــــــــــــــــــــــــــــــــر مبارکـ
منم دعا کنید

قصه ی غم انگیزیست ؛
دیدن مردی که به اندازه کافی برای خودش درآمد کسب کرده ولی ،
برای وارث، خودش رو به آب نه ؛ به آتش میزنه ...
آخرتی رو به دنیایی میفروشه،
آبی رو به آتشی ...
خدایا . . .
بابت هر شبی که بی شکر تو سر به بالین نهادم
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم
بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر تو را دانستم
مـــــــرا ببخــــــــش ...